پنجاه و چهارم: شهيدي در حالت نماز شب خواندن
صبح روز بعد از والفجر که برای انتقال شهدا و بقيه مجروحان به منطقه رفته بوديم با صحنه عجيب وی رو برو شدم.
در بين شهدا شهيدی بود که ديشب مجروح شده بود. اين شهيد روی سجادهای نشسته بود. قرآن و مهرش روی سجاده بود و هر دو دستش شديداً مجروح شده بود او با اين حال شهيد شده بود. از خودم پرسيدم اينها با اين وضع هم نماز شبشان را ترک نکردند. ما کجای راه هستيم؟
پنجاه و پنجم: اندیشهای که بهتر از عبادت یک سال است
آقای قدس می گوید: «روزی آقا میفرمود: یکی از علمای بزرگ نجف اشرف هنگام سحر و وقت نماز شب پسر نوجوانش را که در اطاق آقا خوابیده بود صدا زد و گفت: برخیز و چند رکعت نماز شب بخوان. پسر پاسخ داد: چشم.
آقا مشغول نماز شد و چند رکعت نماز خواند. ولی آقا زاده بر نخاست. مجدداً آقا او را صدا زد که: پسرم، پا شو چند رکعت نماز بخوان.
باز پسر گفت: چشم.
آقا مشغول نماز شد ولی دید فرزندش از رختخواب بر نمیخیزد، برای بار سوم او را صدا زد. پسر گفت: حاج آقا، من دارم فکر میکنم، همان فکری که درباره آن در روایت آمده است که: امام صادق (ع) میفرماید:
«تفکر ساعة خیر من عباده سنه» یک ساعت تفکر بهتر از یک سال عبادت است.
آیت الله العظمی بهجت فرمودند: آقا پرخاش کرد و فرمود: ... و خود آیت الله بهجت کلمه را بر زبان جاری نکرد، ولی ما همه فهمیدیم که آن بزرگ مرد فرموده بود: پدر سوخته، آن فکری از عبادت یک یا شصت سال بهتر است که انسان را به خواندن نماز شب وادارد، نه اینکه انسان وقت نماز شب دراز بکشد و فکر بکند و به این بهانه از خواندن آن شانه خالی کند».
<-PollItems->
<-PollName->